به گزارش مجله خبری نگار،این کارشناس ارشد مشاور خانواده در همین زمینه توضیح داد: راهکار من به عنوان یک روانشناس درباره پرهیز از خشونت در سریالها یک راهکار آموزشی است، چون ما نمیتوانیم مقابل این تجربهها را بگیریم، ولی میتوانیم تا جای ممکن به این تجربهها نگاه عمیقی داشته باشیم و دستاوردهای تجربه را درست به دست بیاوریم؛ بنابراین چه خوب است که بعد از پخش هر فیلم و سریال خشونت بار، یک دوره نقد و بررسی روانشناختی برگزار شود و به شخصیتها و چرایی پرخاشگریها و خشونتها بپردازیم و ریشه یابی کنیم. با این کار میتوانیم یک آموزش روانشناختی بعد از آثار داشته باشیم که خیلی هم کمک کننده هستند.
گلستانی همچنین درباره اینکه در پرداخت بی رویه به خشونت و استقبال از آن، چقدر سازندگان در تغییر ذائقه مخاطب نقش دارند و چقدر علاقه مخاطب باعث گرایش فیلمساز به این موضوعات میشود؟ خاطرنشان کرد: این موضوع دو سویه است؛ یعنی یک طرفه نیست. قطعاً یک کارگردان دست روی مسائلی میگذارد که برای مخاطب جذابیت بیشتری داشته باشد و بتواند مخاطب را با خود همراه کند. از طرفی مخاطب هم وقتی میبیند موضوعی روی او تاثیر میگذارد، احساس میکند جذاب است و سریال را دنبال میکند و تقاضا دارد. فیلمساز، برآمده از همین جامعه است و موضوع فیلم و سریال هایش را از دل همین مردم انتخاب میکند.
او سپس در پاسخ به پرسشی درباره دلیل پرداخت پررنگ به موضوع خشونت در سریال ها، گفت: شخصا در این قضیه معتقدم خشونت و مسائل جنسی با هم اند. این دو، از عواملی هستند که زندگی را فعال میکنند و به جریان میاندازند و انرژیهای دوستی را فعال میکنند، طبیعتاً بیان این دو موضوع در سریال سازی هایمان هم مورد توجه قرار میگیرند، اما در کشور ما به طور مستقیم به آنها پرداخته نمیشود، ولی میبینیم به حواشی آنها که عشق است زیاد پرداخته میشود و دلیلش هم این است که در کل هیجان برای روان افراد مثل هوا میماند.
این روانشناس در عین حال اظهار کرد: طبیعی است که وقتی هیجان فعال شود و به کار بیفتد، آدمها هم میتوانند چرخه زنده بودنشان را از لحاظ روانشناختی احساس کنند؛ حالا اینکه چرا توسط برخی افراد به این موضوعات بیشتر و یا کمتر توجه میشود، بستگی به خیلی مسائل دارد. اگر در اینجا نگاه جامعه شناختی به موضوع داشته باشیم، بخشی از آن به این بستگی دارد که در آن جامعه چقدر هیجان غریزی خشم یا هیجان اصیل خشم پذیرفته شده است؛ به عنوان مثال آیا در زندگی روزمره از آن استفاده میشود یا خیر؟ به نظرم هر چقدر هیجان آدمها در جامعه سرکوب شدهتر باشد، احتمال گرایش شان به دیدن صحنههای خشونت بار بیشتر است.
گلستانی در تکمیل همین بحث گفت: دیدن صحنههای خشونت بار برای افرادی که هیجانشان سرکوب میشود، نوعی تصفیه روانی و پالایش است، تصویر ذهنی برایشان میسازد و باعث میشود با همذات پنداری خودشان را جای شخصیتها قرار داده و خشمی را که نتوانستند در جایی بروز دهند آن را در دیدن فیلم و سریال تجربه کنند.
وی با اعتقاد بر اینکه «خیلی مسائل در بروز خشونت موثر است»، از یک نگاه کمی دورتر به این قضیه نگاه کرد و گفت: به نظر میرسد بشر کم کم جای هیجان، خشمش را پیدا کرده است؛ البته ممکن است کرونا هم در تشدید خشونت در جامعه نقش داشته باشد، در نتیجه به روشهای تصویرسازی و همذات پنداری با قهرمانان فیلم و سریالها بیشتر کمک کند، چون دیگر معاشرت خیلی کمک کننده نیست.
این کارشناس روانشناسی و مشاور خانواده، در بخشی دیگر از صحبت هایش بیان کرد: در حال حاضر و در این شرایط استقبال از خشونت در سریالهای تلویزیون امری طبیعی است. وقتی ما در فرآیند یادگیری خودمان هستیم و میدانیم احساساتمان در کجا و به چه دردی میخوردند، طبیعی است که از قسمت ناپخته آن ابراز هیجان، عبور کنیم که خشونت و پرخاشگری است. در حال حاضر اگر میبینیم مردم خیلی زیاد به این تم علاقه دارند و در فیلم و سریالها استقبال میکنند، نشاندهنده این است که احتمالاً داریم از این قسمت ناپخته آن را تجربه میکنیم و ان شاءالله در آیندهای نه چندان دور بتوانیم کم کم بفهمیم خشممان چه کارکردی دارد.
گلستانی در پایان گفت و گوی خود خاطرنشان کرد: به نظرم پرداخت به خشونت در فیلم و سریالها لزوما هم خیلی هم بار منفی ندارد و میتواند حتی آموزنده هم باشد. من شخصاً برچسب خوب یا بد روی خشونت در فیلم و سریالها نمیگذارم، چون به هرحال جزو مراحلی است که ما آن را تجربه میکنیم تا به بلوغ برسیم. به عنوان مثال وقتی یک آدم به دنیا میآید از ۱۲ تا ۱۷ سالگی هیجانات بلوغش را تجربه میکند و در چنین شرایطی هم باز این هیجانات را تجربه میکند؛ بنابراین چندان عجیب و غریب نیست و در مجموع یکسری تجربههایی را کسب میکند تا به نقطه بلوغ برسد که به نظرم این، قسمت جهانی اش است و در همه دنیا این اتفاق میافتد.